از هنگامي که پيامبر(ص) رحلت کرد بلال نيز خاموشي گزيد و لب به اذان نگشود. روزي حضرت زهرا(س) شوق شنيدن صداي اذان مُؤَذّنِ پدر را کرد. چون اين خبر به بلال رسيد، واذان گفت. حضرت زهرا(س)، در اثر شنيدن صداي اذان بلال، به ياد پدر و روزگار حيات وي افتاد پس ناله اي کرد و به روي زمين افتاد و بيهوش شد. مردم گفتند: بلال، بس کن که دختر پيامبر از دنيا رفت. پنداشتند که حضرت فاطمه(س) از دنيا رفته است. بلال اذان را قطع کرد. وقتي زهرا(س) به هوش آمد از او خواست تا اذان را تمام کند قبول نکرد و گفت: مي ترسم بر شما، از آنچه هنگام شنيدن صداي اذان من بر سر خود مي آوريد. پس آن حضرت، بلال را از اذان گفتن معاف داشت.
برگرفته ازشيخ صدوق، به تحقيق علي اکبر غفاري، 1: 297 - 298، حديث 907؛ و بحارالانوار، 43: 157.
اذان ,بلال ,حضرت ,س ,شنيدن ,زهرا ,حضرت زهرا ,زهرا س ,شنيدن صداي ,صداي اذان ,از دنيا